آزار فیزیکی کودک ۱۳ساله توسط ناظم مدرسه در تهران
تاریخ انتشار: ۲ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۳۵۰۶۹۸
آفتابنیوز :
مردی که میگوید ۱۴ سالگی جبهه رفته و درنهایت با جانبازی اعصاب و روان برگشته با روزنامه تماس میگیرد و از برخوردی غیرقانونی با فرزند حدود ۱۳سالهاش میگوید؛ روایت مربوط به روز ۳۰ آبان در یکی از مدارس متوسطه اول شاهد در غرب تهران است، اما پدر این دانشآموز هم حدود یک هفته بعد و پس از فروکشکردن آثار این تنبیه شدید و پایان واکنشها از ماجرا مطلع میشود و پس از آن هم به خواست همسرش در مدرسه حضور نمییابد، اما تلفنی پیگیر شکایت به مسوولان و نهادهای مختلف میشود؛ از تماس با روزنامه گرفته تا گزارش تلفنی به حراست آموزش و پرورش، بنیاد شهید و مشورت با وکیل خانوادگی.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خلاصه ماجرا به این صورت است که در یک روز عادی مدرسه و زمانی که فرزند این خانواده با نام مستعار «مهدی» در حال بازی با سه نفر از همکلاسیهایش بود و آنها داشتند با بغلکردن همدیگر؛ به عبارت کودکانه خود، مشغول وزنکردن همدیگر بودند، یکی از ناظمهای مدرسه سر میرسد و سیلی محکمی به گوش مهدی میزند. هنوز اعتراض نکرده، ناظم به سمت دیگر صورتش هم سیلی محکم دیگری روانه میکند و در حالی که هنوز جمله اعتراضیاش کامل نشده با ضربه محکم پای ناظم به کمرش مواجه میشود.
مهدی به خانه که میرسد ماجرا را با مادرش در میان میگذارد و مادر هم به دلیل نگرانی از فشار عصبی که ممکن است به همسر جانبازش وارد آید و به دلیل نگرانی از آثار این فشار روانی، ماجرا را به مدت یک هفته از همسر میپوشاند و زمانی که آثار این تنبیه شدید فیزیکی کاهش مییابد، روایت روز حادثه را برای همسرش تعریف میکند.
این خلاصهای از روایت این خانواده در گفتگو با ما است که با وجود پیگیری و انتظار سههفتهای خبرنگار این روزنامه برای شنیدن و پوشش روایت مسوولان وزارت آموزش و پرورش، تا لحظه تنظیم این گزارش مسوولان این وزارتخانه حاضر به توضیح و اعلام نتیجه بررسی خود نشدند.
اگر چه در ادامه به جزییات این پرونده پرداخته میشود، اما باید تاکید شود که ماجرای تنبیه بدنی دانشآموزان ایران به همین چند خط خلاصه نمیشود و حتی در فاصله تماس این خانواده با خبرنگار اعتماد تا زمان بررسی پرونده و صحتسنجی ماجرا، دستکم دو خبر دیگر از تنبیه بدنی دانشآموزان خبرساز شد و به صدر اخبار اجتماعی رسید؛ یکی در شیراز و دیگری هم در منطقهای دیگر از تهران.
گزارش پیشرو با روایت جزییات یکی از این موارد و تشریح روند طیشده برای صحتسنجی این پرونده، به بررسی تنبیه بدنی یا روانی دانشآموزان ایرانی میپردازد و در گفتگو با کارشناسان از دلیل شدتیافتن این پروندهها و همچنین راههای پیشگیری مینویسد.
بخش دیگری از گزارش هم به شرایط کنونی قوانین کشور در این باره میپردازد و در پایان هم نتایج یک پایش که به درخواست ما از سوی «لایفوب» انجام شده، مورد بررسی قرار میگیرد؛ پایشی در شبکههای اجتماعی که نشان میدهد تنبیه دانشآموزان در مدارس به یکی از دغدغههای اصلی والدین و خانوادههای ایرانی تبدیل شده و به عنوان مثال بیش از ۱۱۰ هزار کاربر یکتای ایران در شبکه اجتماعی توییتر در این باره محتوا تولید کرده یا از تنبیه خود یا نزدیکانش نوشتند. تنبیه بدنی و روانی دانشآموزان ایرانی در مدارس از کجا نشات میگیرد، چگونه قابل پیشگیری است و پروندههای قضایی شکلگرفته چه دادهای به ناظران میدهد؟
روایت سه هفته پُر تنش یک کودک در مدرسه شاهد
تصاویر کودکی که در این گزارش «مهدی» نامیده میشود، شدت تنبیه این کودک را چند ساعت پس از حادثه تصویر میکند؛ صورت سرخ و ورمکرده، زخم زیرچشم و بینی آسیبدیده اگرچه در عکسها مشخص است، اما پدر و مادر مهدی میگویند او شب اول از شدت درد کمر نتوانست بخوابد و آثار تنبیه بیش از موارد تصویرشده است و همزمان هم تاکید میکنند که نگرانی اصلیشان زخمهای احتمالی روانی است.
پدر مهدی که در این مدت دستکم پنج تماس داشته و نتیجه پیگیریهای خود را روایت میکرد، در تماس آخر درخواست داشت نامی از خانواده، مدرسه و فرزندشان در گزارش روزنامه منتشر نشود و دلیل آن را هم نگرانی مادر این کودک از آثار احتمالی پس از رسانهای کردن پرونده عنوان کرده بود. روایت و دلیل مادر مهدی، اما به این صورت بود که «مهدی باید یکسال دیگر در این مدرسه باشد و شرایط خاصی هم دارد، میترسم پس از گزارش اذیت شود و مثلا قبلا پیش آمده که پس از اعتراض والدین به چنین مواردی، نمره انضباط را پایین رد کنند.» در یکی از تماسهای آخر، اما مشخص میشود که این نگرانی قابلاعتنا هم بوده و نمره انضباط مهدی پس از این اعتراضها، ۱۳ رد شده است.
پیگیری این خانواده از بنیاد شهید به عنوان نهاد اثرگذار بر مدارس شاهد هم تاکنون بینتیجه مانده و از طرفی مسوولان حراست آموزش و پرورش و شمارههای تماس رسمی این وزارتخانه هم پاسخ مشخصی به این خانواده ندادهاند. پیگیری خبرنگار اعتماد از مسوولان مرتبط و بهخصوص سخنگوی وزارت آموزش و پرورش هم با وجود تاخیر سههفتهای در انتشار گزارش برای پوشش توضیحات این وزارتخانه، بینتیجه مانده و مسوولان مرتبط حاضر به توضیح در این باره نشدند.
درباره جزییات همین مورد خاص، یک هفته پس از حادثه و با کسب اجازه از والدین مهدی و همچنین در حضور آنها، با این دانشآموز هم گفتگو داشتیم که خلاصه روایتش رایج بودن چنین تنبیهاتی در این مدرسه است: «ما با رفیقامون توی حیاط بودیم و همینجور داشتیم همدیگر را وزن میکردیم که ناگهان متوجه شدیم ناظم پشت سر ما ایستاده و تا گفتم چی شد، یکی زد زیر صورتم و بعد هم یکی دیگه زد و اعتراض که کردم یک لگد به کمرم زد.
من بهشون گفتم حق نداری بزنی توی صورت من و گفت دوس دارم بزنم توی صورتت که دندانهات بریزه تو حلقت. او نروز فقط منو زد، اما بقیه روزها خودم دیدم که بقیه بچهها را زد. مثلا حدود یه ماه از مدرسه گذشته بود و بچهها داشتن آببازی میکردن که خودم دیدم یکی از بچهها را گرفت زیر چک و لگد... سه چهار باری بچهها یا خانوادهها پیش مدیر مدرسه رفتند ولی کاری نکردن تا الان.» همچنان که پیشتر عنوان شد «مهدی» نام مستعاری برای معرفی این دانشآموز در این گزارش است و به خواست خانواده تاکید میشود که نام دانشآموز، مدرسه، ناظم و تصاویر این کودک پس از تنبیه بدنی نزد خبرنگار اعتماد محفوظ است و درصورت نیاز در اختیار مسوولان مرتبط قرار خواهد گرفت.
این روایت تنها بخشی از شرایط یک خانواده پس از تنبیه بدنی فرزندشان در مدرسه است که پس از گذر سه هفته هنوز شرایط آنها به حالت عادی بازنگشته و معلوم نیست آثار روانی آن تا کی برقرار باشد؛ برای درک دقیقتر وضعیت خانوادههای ایرانی در پرونده تنبیه دانشآموزان باید روایت بالا را به چندهزار خانواده دیگر هم تعمیم داد: سالانه چندین هزار کودک ایرانی در مدرسه به حدی تنبیه میشوند که کار به شکایت و تشکیل پرونده قضایی یا حقوقی کشیده میشود.
پیش از بررسی آمارها در این زمینه، اما خوب است بررسی کنیم که براساس قوانین موجود، تنبیه بدنی یا روانی دانشآموز دقیقا چه تعریفی دارد و مسوولان مدرسه، از معلم تا ناظم و رییس، چه حق و مسوولیتی درباره تشویق و تنبیه کودک دارند؟
هر گونه تنبیه قدغن؛ نگاهی به قوانین کنونی ایران درباره تنبیه دانشآموزان
تنبیه روانی و فیزیکی دانشآموزان ایرانی عمری طولانی دارد و تقریبا ماهی نیست که یکی از موارد شدید این تنبیهات خبرساز نشود؛ اگر چه تا حدود یک دهه پیش تقریبا تمام دانشآموزان ایرانی به نحوی قیچی کردن موی سر خود در جمع و صف مدرسه را تجربه یا ترس آن را تحمل کرده بودند، اما این خشونت عادی در پسران، در چند مورد به مدارس دخترانه هم رسید و همین دو سال پیش فیلمی از کوتاه کردن موی دانشآموزان دختر در مدارس ابتدایی اهواز جنجالبرانگیز شد.
به عنوان مثال آییننامه انضباطی دانشآموزان که ۱۷ ماده و هشت تبصره دارد در پانصد و چهل و چهارمین جلسه شورای عالی آموزش و پرورش در تیر ۱۳۷۱ تصویب و با امضای محمدعلی نجفی، وزیر وقت آموزش و پرورش ابلاغ شد.
از سال ۷۱ تاکنون، اما چندین هزار پرونده قضایی برای تنبیهات بدنی دانشآموزان شکل گرفتند و در چند هزار مورد دیگر هم پیش از شکایت ماجرا بهطور موقت خاتمه یافت؛ تنبیهاتی که چه منجر به حکم قضایی و محکومیت معلمان متخلف شود و چه حتی اصلا به مرحله شکایت نرسد، در نهایت اثر روانی خود را به جای خواهد گذاشت و شاید تا دوران کهنسالی هم زندگی و روان انسانهایی را که روزی دانشآموز بودند، تحت تاثیر قرار دهد.
این آییننامه، اما دقیقا چه میگوید و در چه سطحی تنبیه دانشآموز را ممنوع کرده است؟ به عنوان مثال ماده ۷۷ این آییننامه انضباطی «اعمال هر گونه تنبیه از قبیل اهانت، تنبیه بدنی و تعیین تکالیف درسی جهت تنبیه» را ممنوع اعلام کرده است. اما این آییننامه چه سطحی از تنبیه را مجاز شمرده است؟ براساس ماده ۷۴ این آییننامه «قصور و سهلانگاری دانشآموزان نسبت به انجام وظایف خود تخلف محسوب میشود. مدیر، شورای مدرسه، معاونان و مربیان موظفند قبل از اعمال هر گونه تنبیه از وضع و موقعیت محصل آگاهی یابند و در جستوجوی انگیزه و علت تخلف برآیند و نسبت به رفع آن اقدام کنند».
با این توضیح، اما پس از طی این مراحل و در صورتی که روشهای تربیتی در دانشآموز موثر نباشد، در این صورت ماده ۷۶ آییننامه انضباطی انواع تنبیه برای دانشآموزان را تعیین کرده است.
براساس این ماده «دانشآموزان متخلفی که راهنماییها و چارهجوییهای تربیتی در آنها مفید و موثر نمیافتد، با رعایت تناسب به یکی از روشهای زیر مورد تنبیه قرار میگیرند:
۱- تذکر و اخطار شفاهی بهطور خصوصی؛
۲- تذکر و اخطار شفاهی در حضور دانشآموزان کلاس مربوط؛
٣- تغییر کلاس، در صورت وجود کلاسهای متعدد در یک پایه با اطلاع ولی دانشآموز؛
٤- اخطار کتبی و اطلاع به ولی دانشآموز؛
۵- اخراج موقت از مدرسه با اطلاع قبلی ولی دانشآموز، حداکثر برای مدت سه روز؛
۶- انتقال به مدرسه دیگر.» اگرچه این چند ماده به خوبی شرایط قانونی ایران درباره تنبیه بدنی دانشآموزان را آشکار میکند و هرگونه تنبیه فیزیکی یا بدنی را ممنوع میشمارد، اما چند قانون عمومی دیگر مانند قانون حمایت از حقوق اطفال و نوجوانان مصوب سال ۹۹ هم به شیوهای دیگر این تنبیهات را جرمانگاری کرده است.
در چنین شرایطی، اما پرسش جدی دلیل این همه تنبیه در مدارس ایران است؛ چرا چنین جرمی تا این اندازه رایج شده و چرا معلمان و مدیران مدارس دست به چنین تخلفاتی میزنند؟ پیشتر تعدادی از این معلمان خاطی آن هم در شرایط خبرساز شدن تنبیه صورت گرفته از سوی آنها در گفتگو با نویسنده این گزارش دلایلی مانند «غیراستاندارد بودن نسبت معلم به دانشآموز در ایران و فشار شدید روانی به معلمان»، «تفاوت درباره شیوه تربیتی برخی خانوادهها با شرایط چنین قوانینی» و همچنین «تربیت تنبیهمحور بعضی از کودکان در دوران کودکی از سوی والدین» و موارد مشابهی را مطرح کردهاند؛ توضیحاتی که اگر چه جرم و تخلف آشکار تنبیه بدنی دانشآموزان را توجیه نمیکند، اما تا اندازهای دلیل گستردگی و همهگیری آن را روشن و بر ضرورت پژوهشهای کارشناسانه و دقیق درباره ریشههای تنبیه تاکید میکند.
حال که غیرقانونی بودن چنین تنبیهاتی آشکار شده، نگاهی به شرایط کنونی مدارس ایران و وضعیت آماری تنبیه بدنی دانشآموزان داشته باشیم؛ سالانه چند دانشآموز ایرانی در مدرسه تنبیه میشوند و چه مقدار از این تنبیهات منجر به شکایت و تشکیل پرونده حقوقی و قضایی میشود؟
سالانه چندین هزار پرونده قضایی؛ شدتیافتن شکایتهای رسمی تنبیه را کاهش میدهد؟
پیش از هر چیز باید تاکید کرد که مانند بسیاری دیگر از آمار و ارقام مرتبط با حوزه آموزش و پرورش، همچنان تعداد پروندههای شکایت دانشآموزان و والدین آنها از مدرسه نامشخص است و این آمار به صورت دقیق و منظم منتشر میشود.
خبرنگار نویسنده این گزارش در ماههای گذشته به اشکال مختلف پیگیر انتشار این آمار بوده و از طریق مسوولان رسمی و همچنین سامانههای رسمی درخواست خود را مطرح کرده، اما تا لحظه تنظیم این گزارش پاسخی نیافته است.
البته پیش از این و در سال ۹۶ مدیرکل وقت ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات آموزش و پرورش درباره آمار تنبیه بدنی دانشآموزان به نویسنده این گزارش گفته بود که «در سال ۹۴ و ۹۵ هم به روال قبل شکایتهایی داشتیم. در سال ۹۳ جمع شکایات در ارتباط با تنبیه بدنی ۱۲۴۹ بوده است و آنچه در سال ۹۴ گزارش شده، ۶۷۵ مورد بوده که از جمع ۱۹۲۴ مورد، ۱۲۷۴ شکایت بحق و ۶۵۰ مورد از آنها ناحق بوده است.»
بررسی دیگر اظهارات رسمی هم نشان میدهد که در سال نزدیک به هزار تا نهایتا ۵ هزار شکایت شکل میگیرد که در بسیاری از موارد حق با شاکی است. این آمار اگرچه دقیق نیست، اما دستکم این موضوع را آشکار میکند که تنبیه بدنی دانشآموزان یکی از معضلات کنونی آموزش و پرورش در ایران است هرچند که بسیاری از تنبیهات و از جمله تنبیهات روانی به مرحله شکایت نمیرسد یا اگرچه از سوی والدین هم شکایتی انجام گیرد بعید است که قابل اثبات باشد.
به این بحث باید این نکته را هم اضافه کرد که در بسیاری از مناطق ایران همچنان والدین با بسیاری از تنبیهات فیزیکی و روانی کنار میآیند و جز در موارد بهشدت خشن تن به شکایت نمیدهند و جمعبندی این است که آمار تنبیهات بسیار بیشتر از همین چند آمار اعلامشده در سالهای گذشته است. در چنین شرایطی، اما واکنش افکار عمومی به این تنبیهات چگونه است و تا چه اندازه این موضوع به دغدغه عمومی تبدیل شده است؟ شاید بررسی محتوای تولیدشده در شبکهای اجتماعی پاسخ این پرسش را دربر داشته باشد.
آزار دیدن کودکان دغدغه عمومی است؟
براساس پایشی که «لایف وب» به درخواست «اعتماد» انجام داده، تنبیه دانشآموزان یکی از دغدغههای کاربران شبکههای اجتماعی است و این دغدغه نه به صورت ساماندهیشده و براثر جو و فضای این شبکهها که به صورت دغدغه شخصی برجسته شده است. در این پایش محتوای تولیدشده در ۱۰ سال گذشته بررسی شده که یکی از یافتههای مهم آن تولد محتوا از سوی ۱۱۰ هزار کاربر شبکه اجتماعی توییتر یا ایکس است؛ عددی که به خوبی دغدغه عموم را نشان میدهد و در کمتر موضوعی این سطح از گستردگی و دغدغه عمومی دیده میشود. مولفههای دیگر هم این واکنش و نگرانی عمومی را نشان میدهد که با توجه به شفافیت جدول و نمودار ترسیمشده، بیش از این به تشریح این موضوع پرداخته نمیشود.
روایت و راهکار دو سکاندار پیشین وزارتخانه
خلاصه موارد بالا و همچنین یافتههای خبرنگار «اعتماد» از گسترش تنبیه بدنی و روانی دانشآموزان ایرانی حکایت دارد و بررسی شبکههای اجتماعی هم نشان میدهد که این مساله تبدیل به دغدغده والدین و خانوادههای ایرانی هم شده است. در چنین شرایطی راهحل چیست و چگونه میتوان این روند آسیبزا را متوقف یا چارهجویی کرد؟
«علیاصغر فانی» وزیر پیشین آموزش و پرورش ایران در پاسخ به پرسش خبرنگار «اعتماد» و درباره شیوه مقابله و پیشگیری با تنبیه دانشآموزان از بیاثر بودن مولفه ترس در سیستم تربیت امروز میگوید: «پدران، مادران و همچنین دستاندرکاران تربیت (مدیر، معاون، مربی تربیتی و معلمین) بدانند که رمز تربیت متربیان، دارا بودن «قدرت نفوذ» در اولیا و مربیان بر دانشآموزان است. لازمه قدرت نفوذ، جلب اعتماد متربیان است. پدر، مادر و مربیان اگر از دید دانشآموزان صداقت، شایستگی، ثبات رای، وفاداری و روراستی داشته باشند مورد اعتماد بوده و ایشان قدرت نفوذ بر دانشآموزان را خواهند داشت.
در این حالت است که دانشآموزان به جای ترس از معاون (ناظم) مدرسه با او «رودربایستی» دارند و حفظ جایگاه خود را در ذهن ناظم با اهمیت میشناسند.» او همچنین به موضوع هوش هیجانی و نسبت آن به تربیت درست اشاره میکند و توضیح میدهد: «جا دارد، اشارهای به هوش هیجانی (EQ) داشته باشیم. با هوش شناختی (IQ) کم و بیش آشنایی دارید.
گاردنر هوش هیجانی عبارت است از میزان توانایی درک دیگران و فهم آنچه در آنها انگیزه ایجاد میکند و اینکه چگونه با آنها همکاری کنید. IQ ذاتی است و تا سن ۱۵ سالگی رشد میکند و متوقف میشود در حالی که EQ اکتسابی بوده و رشد آن تا آخر عمر میتواند ادامه یابد. برای سازگاری با محیط دایما در حال تغییر از جمله هوش مصنوعی و تاثیر بر زندگی مردم و روابط فردی و گروهی و... تفاوت نسلی شایسته است. وزارت آموزش و پرورش برنامه جامع آموزش اولیا، معلمان و دانشآموزان را طراحی و با دقت و حساسیت، آنها را برای ورود به محیط و تعامل با تحولات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی آماده کند.»
منبع: روزنامه اعتمادمنبع: آفتاب
کلیدواژه: آزار فیزیکی تنبیه بدنی تنبیه بدنی دانش آموزان دانش آموزان ایرانی تنبیه دانش آموزان دانش آموزان ایران روانی دانش آموز تنبیه دانش آموز دانش آموزان آیین نامه آموزش و پرورش نشان می دهد خانواده ها شبکه ها سه هفته بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۳۵۰۶۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دستان هنرآفرین دانشآموزی
اینجا اتاق یک مؤسسه هنری یا فروشگاه تولیدات هنرهای تجسمی نیست. اینجا کلاسی است در یک مدرسه متوسطه دوره اول؛ کلاسی که به همت معلم دوراندیش و دانشآموزان هنردوستش تبدیل به یک کارگاه تولید هنرهای سنتی شده است. حالا پسران مدرسه امامرضا(ع) در خیابان خواجهربیع به کمک محسن پاکمنش که معلمی هنردوست و هنرآموز است، عبارت «از هر انگشتش یک هنر میریزد» را معنی کردهاند.
یک مدرسه معمولی با کادر غیرمعمولی
از زیر تابلو اسم مدرسه که نام امام رضا(ع) بر آن نقش بسته، وارد حیاط شده و بعد به سمت کارگاه بچهها میرویم. در مسیر همه چیز معمولی است؛ انگار اینجا هم یک مدرسه متوسطه مثل سایر مدرسههاست. اما وارد کارگاه که میشویم، تازه ماجرا شروع میشود و متوجه میشویم با یک مدرسه با کادر غیرمعمولی طرف هستیم. کادری که به رسالت مدارس امام رضا(ع) توجه کرده و پرورش را مقدم بر آموزش قرار دادهاند تا بچهها زیر سایه امام رضا(ع) شاد، باانگیزه و توانمند بار بیایند و به سمت خودکفایی قدم بردارند. این را میتوان از نگاههای روشن بچهها به صورت معلمشان فهمید که به مهر در کنار او میایستند و با اشتیاق تمام به دستانش نگاه میکنند تا بیاموزند. معلمی که بناست آنچه در سالها آموخته را حالا با همه وجود در اختیار دانشآموزانش قرار دهد.
دانشآموزان خوشبختی که هنرها میآموزند
آقامعلم، کلاس هنر را از آنچه در ذهن ما میگذرد، فراتر برده است. در این مدرسه وقتی زنگ هنر میخورد، دانشآموزان فقط دنبال قلم خوشنویسی و جعبه مدادرنگی نیستند، از کیسه گچ گرفته تا تکههای چرم به دست میگیرند و راهی کارگاه میشوند. آنها در زنگ هنر آزادند! آزاد برای اینکه یک اثر هنری خلق کنند. این اثر هنری میتواند یک صفحه نقاشی باشد یا یک کیف چرمی دستدوز، شاید هم یک ظرف سفالی.
محسن پاکمنش دو روز در هفته در این مدرسه حاضر است. او معلم هنر است و هرچه از نوجوانی تاکنون در حوزه تولیدات صنایع دستی یاد گرفته، ریخته روی میز کار. به دانشآموزی چرمدوزی میآموزد و به دانشآموز دیگری طراحی گرافیک. دانشآموزان مدرسه امام رضا(ع) خواجهربیع خیلی خوشبختاند که در این سن، آموزشهای عملی دانشگاه را با معلم هنردوست خود میآموزند.
اولویت برایم تدریس است
آقای پاکمنش از 18سالگی انواع و اقسام هنرها را آموزش دیده و حالا هر چه در این 30سال آموخته را در کلاس هنر با دانشآموزانش به اشتراک میگذارد. دیپلم هنرهای سنتی دارد، فوقدیپلم نقاشی گرفته و در ادامه از طریق دانشگاه فرهیختگان وارد دنیای جذاب معلمی شده و لیسانس هنرهای تجسمی را زیربغل زده است. او همه دوره تحصیل را به هنر گذرانده و همین موضوع، عرق به هنر را در وجودش پرورانده است. همان چیزی که دوست دارد در صورت بروز استعداد در دانشآموزانش هم پرورش یابد.
عشق به هنرهای سنتی اصیل ایرانی سبب شده محسن پاکمنش از دوران فراغت نوجوانی و جوانی، حداکثر بهره را ببرد و در گذر زمان، آموزش طراحی فرش، بافت فرش، دوخت سنتی، سفالگری، آینهکاری، کاشی هفترنگی و تذهیب را سپری کند. آموزشهایی که حالا به کار او میآید و علاوه بر اینکه در این حوزه فعالیت دارد، آنها را به دانشآموزانش میآموزد.
آقای معلم بیش از 21سال سابقه تدریس دارد، حالا هفت سالی میشود گذرش به خواجهربیع افتاده و وقت کلاس هنر را با بچههای این محدوده از شهر میگذراند. او علاوه بر سالهای تدریس، در حوزههای فرهنگی و هنری، امور مدیریتی و مربیگری را نیز عهدهدار بوده است اما اولویت برایش تدریس است، چرا که این فضا، روح هنری او را نوازش میکند.
مهارتآموزی در کنار تعلیم و تربیت
آقامعلم در نوع خودش، آموزگاری نمونه است که سعی کرده مهارتآموزی را در کنار تعلیم و تربیت در بچهها پرورش دهد. او خاطرهای از نختین روزهای تغییر فاز کلاسهای هنر در مدرسه امام رضا(ع) دارد. آقامحسن تعریف میکند: روز اولی که وارد کلاس هنر این مدرسه شدم، یک سفره یکبارمصرف کنار کلاس پهن و روی آن شروع کردیم به سفالگری. کلاس که تمام شد، دیدیم اصلاً وضع نظافت جالب نیست. این شرایط ادامهدار بود و به این نتیجه رسیدیم نمیتوان این گونه با دانشآموزان هنر کار کنیم. از مدیریت درخواست کردیم و به ما دو میز در کتابخانه دادند. دوباره پیگیری کردیم و حالا ما یک کارگاه در مدرسه داریم که محل هنرنمایی تکتک این دانشآموزان است.
«هنر، تجربه و مهارت» این عنوان تابلویی است که بر سردر کارگاه مدرسه امام رضا(ع) حک شده است. کارگاهی که دانشآموزان زنگ هنر خود را در آن سپری میکنند. آنها در دوره نونهالی هنر را در اینجا میآموزند، با خطا و آزمون آن را تجربه میکنند و در نهایت در حوزهای که به آن علاقه دارند مهارت کسب کرده و در ادامه اتفاقات بهتر را تجربه میکنند.
«پدر مرحومم پیگیر بودند چیزی را یاد بگیرم که دوست دارم، به همین خاطر در کانون فرهنگیتربیتی کودک و نوجوان شهرمان در قوچان از کلاس هنر میآمدم، میرفتم کلاس خط، از آن کلاس به کلاس دیگر و این موضوع برای من لذتبخش بود. من از این لذت میبردم که میآموزم و تجربه میکنم»؛ این جملاتی است که محسن پاکمنش در وصف دغدغههای امروزش بیان میکند و ادامه میدهد: چون آن زمان، مرور هنرها و تجربههای مختلف برایم شیرین بود و زمینهساز درآمد و موفقیت این روزهایم شد، این برایم یک اصل شد که دانشآموزان من هم این تجربه را کسب کنند.
کسب درآمد با هنرهایی که آقامعلم آموخت
کلاس «هنر، تجربه و مهارت» مدرسه امام رضا(ع) فقط خاص زنگ هنر نیست، درِ این کلاس دو روز در هفته به روی دانشآموزان باز است. فرقی نمیکند در ساعت کلاسی به اینجا سر بزنیم یا زنگ تفریح؛ بچهها در هر فرصتی که بدست میآورند، لباس کار میپوشند، خود را به کارگاه میرسانند و لابهلای میزهای کار وول میخورند و اثر تولید میکنند. از کیف دستی چرمی گرفته تا جاسوئیچی. از آینه رنگکاری شده گرفته تا مجسمه. ظرفهای سنگی و سفالی و نقاشی و خطاطی هم دیگر تولیدات آنهاست که در قفسه نمایشگاهی کارگاهشان میتوان دید.
دستها داخل مواد و رنگ، صورتهایی که حین کار با ابزار سیاه شده و لباسهای گلی؛ این تصویری است که در چهره دانشآموزان داخل کارگاه نمایان میشود. بچهها وقتی وارد این کلاس میشوند، میدانند شاید لباسهای مرتب و اتوکشیدهشان کثیف شود، با وجود این با ذوق بسیار میآیند و آخر هم باید به زور از کارگاه به سمت کلاس بعدی هدایتشان کرد. به قول آقای پاکمنش اینجا همه آزادند و کسی نباید نگران نمره باشد، آنها باید استعداد خود را بشناسند و آن را در این کارگاه پرورش دهند. همان اتفاقی که نفرات قبلی رقم زدهاند، دانشآموزان سالهای گذشته این مدرسه الان و در دوران دانشجویی روی هنرهایی که در متوسطه فراگرفتهاند، متمرکزند و از آن کسب درآمد میکنند.
سودهای 100 درصد از هنر دست دانشآموزی
محمد، ساعتی را ساخته که برایش 4هزار تومان تمام شده و الان تا یک میلیون تومان مشتری دارد. سعید هم سه ظرف رزین خود را با قیمت 100هزار تومان ساخته و به زودی به قیمت 300هزار تومان به دوستان و آشنایان خواهد فروخت. مجبتی هم کارهای چرمی دوخته که به گفته خودش سود 500هزارتومانی به او خواهد رساند. این وضعیت بسیاری از دانشآموزان این مدرسه است که به کمک محسن پاکمنش هنرهای سنتی آموختهاند و حالا از این طریق، بخشی از مخارج تحصیل خود را تأمین میکنند.
آنها گروهی در ایتا درست کردهاند، هرکس محصولات خود را در این فضا به اشتراک میگذارد و بعد هم میفروشد و درآمدش را در جیبش میگذارد و همگی در کنار هم از این اتفاقات خوب لذت میبرند. به گفته آقای پاکمنش، برخی از بچهها تجربه فروش تولیدات خود از طریق سایت دیوار را هم دارند که مایه امیدواری برای آینده آنهاست.
معلم هنرمند منطقه ما با تجربه کار این سالها، به این نتیجه رسیده که با تکیه بر توان دانشآموزی و قشر جوان میتوان در بسیاری از حوزهها به خودکفایی رسید. او میگوید: میخواهم به تأکید رهبر معظم انقلاب بر مهارتآموزی دانشآموزان اشاره کنم؛ ایشان در سخنانی تأکید داشتند دانشآموز در کنار درس یک مهارت را کسب کند، الان دانشآموزان مدرسه ما بیش از یک مهارت دارند که اگر این اتفاق در همه مدارس رقم بخورد، میتواند نتایج مثبتی برای شهر و کشورمان به همراه داشته باشد.
زهرا زنگنه